سوار تاکسی بودم که یه خانم جوان با یه پسر بچه زبل ۵-۶ ساله بچه ی زبل با گریه گفت منو زدی ؟ حالا به بابا می گم دیشب خونه ی شم . ماشین نگه داشته – نداشته در رو باز کرد که بپره پائین .
کنارم نشست . بچه هه خیلی بپر بپر می کرد و تاکسی رو روی
سرش گذاشته بود . خانومه هرچی گفت ساکت ! نشد که
نشد . آخر سر خانومه یه نیشگون اساسی از بچه هه گرفت که داد بچه بالا رفت .
عمو اینا چیکار کردی . زنه که دید خیلی ناجور شد ، گفت : چیکار
کردم ؟ بچه هه گفت : خب گوزیدی ! حالا ما سفت خودمونو گرفته
بودیم که نخندیم و مثلا اصلا چیزی نشنیدیم ، ولی خود زنه اونقدر
دست پاچه شد که به راننده گفت آقا آقا ما همین بغل پیاده می
یهو یه ماشین دیگه از راه رسید و زد درب تاکسی کلا کنده شد . حالا
مردم جمع شده بودند و راننده تاکسی که یه پیر مردی بود ، داد می
زد و به زنه می گفت : آخه خواهر من ، مادر من ، تو که منو بیچاره
کردی ! خب همه می گوزن . منم می گوزم ، اینم می گوزه . آقا شما نمی گوزی ؟ شما چی آقا ، شما نمی گوزی ؟…
دوستان عزیزی که در نطرات یا پیام ها در خواست تبادل لینک می نمایند
توجه نمایید در انتها و پایین صفحه سیستم تبادل لینک می باشد