شب قدر است و قدر شب قدر تو میدانی
به قدر من ننگر، قدر خویش اعطا کن . . .
آمین
.
.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند / و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی / آن شب قدر که این تازه براتم دادند . . .
.
.
.
گریه کن
در این شب های قدر
آب تنت را شستشو میدهد و اشک روحت را . . .
.
.
.
الهی آن شب که همه قرآن به سر می کنند ما را توفیق بده قرآن را به دل کنیم . . .
.
.
.
چه شب است یا رب امشب که شکسته قلب یاران
چه شبى که فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران
چه شبى که تا سحرگاه ، زفرشتگان «الله »
برکات آسمانى، برسد به جان نثاران . . .
.
.
تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی / شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی
لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم / سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی
.
.
.
فرشته ها برای آزادی انسان ها از دستان شیطان
و بخشش معاصی و بردن آنها به ملکوت مسابقه داده
و منتظر ندای بنده خدا هستند .
)اللهم لبیک) التماس دعا
.
.
.
امشب
از آسمان باران انا انزلنا بر فرق زمین می بارد
امشب چشمانمان را با آب توبه بشوییم
و کلام قرآن در دهانمان بریزم
(التماس دعا )
.
.
.
شب قدر است بیا قدر بدانیم کمی
خانه دل ز گناهان بتکانیم کمی
شعله افتاده به ملک دلم از فرط گناه
دوست را از دل این شعله بخوانیم کمی . . .
.
.
.
الهی !
تو را سوگند بر مظلو میت بیست و یکم رمضان و دلهای مملوّ از آه و فغان
بینوایان داغدار را در حسرت سعادت ناشی از فضیلت خویش مسوزان
و دلهای افتاده را از درگاه با عظمت خویش نا امید مفرما . . .
.
.
.
این منم، بیدار، از هول گناه / مى کنم، بر آسمان شب، نگاه
این منم، از راه دور افتاده اى / رایگان، عمر خود از کف داده اى
این منم، در دستِ غفلت ها اسیر / اى خداى مهربان، دستم بگیر . . .
التماس دعا
.
.
ای آن که دیده ها همه در آرزوی توست
بخشندگی و فضل و کرم، خلق و خوی توست
نام مبارک تو بُوَد صدر نامه ها
از هر طرف که می گذرم، گفتگوی توست . . .
.
.
خیز، اى بنده محروم و گنهکار بیا
یک شب اى خفته غفلت زده بیدار بیا
بس شب و روز که در زیر لَحَد خواهى خفت
دَم غنیمت بشمار امشب و بیدار بیا . . .
.
.
.
مهمان توام اى جان زنهار مخسب امشب
اى جان و دل مهمان زنهار مخسب امشب
روى تو چو بدر آمد، امشب شب قدر آمد
اى شاه همه خوبان زنهار مخسب امشب
.
.
شب قدر، لالهای شکفته در کویر شبهای عادی سال است .
آی فقیران غنی، کجایید که شبهای قدر آمده است؟ !
.
.
.
آری ما را بر عظمت و شناسایی شب قدر راهی نیست
تنها می توان درزیر باران رحمتش ایستاد تا برما ببارد
و جانهایمان را از آب زلال خود شست وشو دهد و پاک سازد . . .
.
.
.
و کنون وقت دعاست
وقت شکر از کرم و لطف خداست
وقت عاشق شدن و مهر و صفاست
وقت امید بر قلم عفو خداست
التماس دعا
.
.
.
الهی ان شب که همه قران به سر می گذارند
ما را توفیق بده قران را به دل کنیم . . .
.
.
سی شب خرابت می نشینم تا سحر گاهان
شاید به دست لطف کردی قصد تعمیرم
ای اسم های اعظمت امن یجیب عشق
هرشب سحرپرمی کشم …اما به زنجیرم
.
.
شب قدر است تقدیرش بدانم
مدبر اوست تدبیرش بدانم
به آیه آیه ها ی کایناتم
زهی ، ابلیس وتزویرش بدانم
از آن دست مضطّر به بالا
خدا گویان ، تکبیرش بدانم
.
.
امشب خدا بگشود درهای سما را
پیوسته می خواند به خود اهل دعا را
گر پهن کردی ساعتی سجاده ات را
یاد آر یاران و ببرهم نام ما را
.
.
.
خدایا در این شبهای قدر قدم هایی را که برایم بر می داری بر من آشکار کن
تا در هایی را که به سویم میگشایی ندانسته نبندم
و در هایی را که به رویم میبندی به اصرار نگشایم . . .
التماس دعا
.
.
.
شب قدر است و قدر آن بدانیم / نماز و جوشن و قرآن بخوانیم
به درگاه خدا غفران و توبه / به شرطی که سر پیمان بمانیم
برای پاکی نفس و سعادت / همیشه بهر خود شیطان برانیم . . .
.
الهی
تو را سوگند بر مظلو میت علی و دلهای مملوّ از آه و فغان
به حرمت شب قدر بینوایان را در حسرت سعادت ناشی از فضیلت خویش مسوزان
و دلهای افتاده را از درگاه با عظمت خویش نا امید مفرما
.
.
.
یارب چه بسی جرم و گناهم دیدی
رسوائی من به رحمتت پوشیدی
امید من است و بخشش روز جزا
جز درگه تو نیست مرا امیدی . . .
.
.
.
باز قدر آمد و شور دگری برپا شد
نور قرآن ببارید ، شرری برپا شد
شب قدر آمد و چشمان دلم شهلا شد
شبنم عشق ببارید و شبم ، یلدا شد . . .
.
.
.
باز کن فالی و آیات غزل را بنگر
آنکه استاد عَزل گفت همان می آید
اینهمه آیه تجلی شده دریک شب قدر
آسمان راه نجات است از آن می آید
اطلسی دلنگران از شب پاییزه مباش
سبزه و رویش گل بعد خزان می آید . . .
.
.
.
شب قدر است جسم تو کز او یابند دولتها / مه بدرست روح تو کز او بشکافت ظلمتها
مگر تقویم یزدانی که طالعها در او باشد / مگر دریای غفرانی کز او شویند زلتها
.
.
.
امشب این دل یاد مولا می کند
لیلة القـدر است و احیا می کند
بشنو ای گـوش دلها بی صدا
نغمه ی فـزت و رب الکعبه را . . .
.
.
.
شب قدر
شبی است که در عرصه آن انسان، ره صد ساله را یک شبه طی می کند . . .
منبع:http://www.bia2mob.net